به گزارش وبلاگستان مشرق، اميد حسيني در جديدترين مطلب وبلاگ "آهستان" نوشت: بعد از يادداشت حسين شريعتمداري درباره مستند جنجالي ظهور، همان طور که انتظار داشتيم، موج حملات شريعتمداري و کيهان را نشانه گرفت.
ابصار نيوز به شريعتمداري اخطار داده که دمش را جمع کند! باکري آنلاين هم خطاب به شريعتمداري نوشته که سقوط خود او نزديک است! برخي دوستان وبلاگ نويس هم در وبلاگهاي خود و يا در شبکههاي اجتماعي، به شريعتمداري حمله کرده و از او گلايه کردهاند که چرا هميشه همه چيز را به مشايي نسبت ميدهد؟
من اطمينان شريعتمداري را درباره ارتباط سازندگان مستند ظهور با اسفنديار رحيم مشايي ندارم و اثبات اين ادعا را به خود شريعتمداري واگذار ميکنم اما تا حدودي با حرفهاي او درباره ارتباط اين مساله با انتخابات موافقم و براي اين حرفم دلائلي دارم که به طور خلاصه به آن اشاره ميکنم:
الف- مساله دولت ظهور و ماجراي شعيب صالح بودنِ احمدينژاد، اولين بار نيست که در دنياي حقيقي و مجازي مطرح ميشود. اگر «شعيب صالح و احمدينژاد» را در اينترنت جستجو کنيد، به سايتها و وبلاگهاي متعددي برميخوريد که از حدود سه چهار سال پيش خيلي محکم دنبال اين مساله بودند!
به دلائل مختلف تاکنون اين جريان را خيلي جدي نگرفتيم. چه بسا به خاطر همخوان کردن مطالب آنها در دنياي مجازي، مورد حمله و شماتت قرار گرفتيم که چرا آنها را بيش از اندازه بزرگ کردهايم! يکي دو بار هم شخصا به خاطر انتقاد و تمسخر اين جريان، توسط معتقدان به آن، مورد حمله قرار گرفتم.
اين افراد خودشان را از حاميان و مدافعان سرسخت دولت و شخص آقاي محمود احمدينژاد معرفي ميکنند. با اينکه دفاع و حمايت آنها از احمدينژاد، با ادبياتي مذهبي، شيعي و مرتبط با بحث انتظار صورت ميگيرد، اما رنگ و بوي سياسي را هم ميشود از لابلاي آن پيدا کرد. به اين نحو که با معرفي احمدي نژاد به عنوان شعيب صالح، عملا هرگونه مخالفت و يا انتقاد از او را حرام شرعي ميدانند!
به اين منظور سايت «ظهور نزديک است!» يا همان مبشران ظهور در مطلبي با عنوان «آيا پرداختن به مصداق شعيب بن صالح ضرورت دارد؟» نوشته است :«اگر گوش به فرمان سيدخراساني باشيم و سردار او را نشناسيم و عمدا و سهوا تيرهاي بدبيني و تهمت ناروا به سمت او روانه کنيم آيا به نوعي ناخواسته و از روي جهل با سيد خراساني در نيفتادهايم؟»
بنابراين از نگاه اين جماعت، هرگونه مخالفت عمدي و سهوي با شخص آقاي احمدينژاد به گناهي نابخشودني تعبير ميشود :«چه کسي مي تواند ادعاکند گوش به فرمان و محب سيد خراساني ست اما به سرداري که ياريگر اوست بدبين است و او را ياري نمي کند و از او بي خبر است؟ آيا ياري سيدخراساني و گوش به فرمان او بودن جز با ياري سردار او محقق مي شود؟ به کلمه سردار توجه کنيم تا بدانيم که هرکس گوش به فرمان رهبراست امکان ندارد دکتر را نشناسد. زيرا رهبر با تاييدات مکرر خود ، بارها و بارها به همه مردم و حتي مجلس را به ياري سردارخود فراخوانده است.»
به اين ترتيب تکليف آدمهايي چون لاريجاني، قاليباف، توکلي، مطهري، رضايي، شريعتمداري و … به خاطر مخالفت عمدي و سهوي با شعيب صالح مشخص ميشود! اين ادبيات دقيقا مشابه همان ادبيات اهانت آميز نشرياتي چون «همت» است که در شماره ويژهي «امت امام خامنهاي» بسياري از شخصيتهاي سياسي و مذهبي را جزو دشمنان و مخالفان رهبر انقلاب معرفي کرده بود. به عبارت ديگر اگر سازندگان مستند ظهور با تيم رسانهاي و تبليغاتي جريان خاص، ارتباط تشکيلاتي نداشته باشند، لااقل ادبيات همانها را انتخاب کردهاند. (البته وبلاگهايي با رنگ و بوي بشارت ظهور و شعيب صالح بودنِ احمدينژاد سراغ داريم که از مشايي هم حمايت کردهاند!)
ب- شريعتمداري در يادداشت خود به يک نکته جالب اشاره کرده است: مساله انتخابات! باز هم تکرار ميکنم که اصلا دنبال اثبات ارتباط سازندگان مستند ظهور با مشايي نيستم، اما عقيده دارم که اين مستند، خواسته يا ناخواسته در جهت اهداف سياسي قرار گرفته است. همچنانکه کارگردان و مجري اين مستند هم اهداف سياسي کار خود را رد نکرده است!
با توجه به خدمات و برنامهريزي دولت در بخشهاي مختلف از جمله در موضوعات انرژي هستهاي، طرح تحول اقتصادي، مسکن مهر و … کاملا طبيعي به نظر ميرسد که اطرافيان خاص آقاي رييس جمهور، براي آينده، انتخابات آينده و دولت و مجلس آينده برنامه داشته باشند. چند روز پيش هم آقاي مشايي، مهمترين مسأله براي دولت جمهوري اسلامي را به عنوان دولت انتظار شناخت درست مکانيزم و زمانه انتظار و فرآيند ظهور و مديريت صحيح در اين زمينه دانسته بود!
وقتي دولتِ انتظار باشي و اين همه وظيفه انساني و سياسي و اقتصادي و فرهنگي و مديريت فرآيند ظهور برعهدهات باشد و يکي دو سال ديگر هم بيشتر از عمر دولتت باقي نمانده باشد، چه کار ميکني؟! بله درست است: برنامهريزي براي انتخابات آينده! البته اين حق دولت و اطرافيان دولت است که براي انتخابات آينده برنامه داشته باشند.
اما نکته اينجاست که بخشي از زحمت تبليغات انتخابات، مستقيم يا غيرمستقيم بر گردن «مبشران ظهوري» ميافتد که شعيب بن صالح را شناختهاند. وقتي احمدينژاد همان شعيب صالح باشد، چرا بايد از صحنهي سياست و انتخابات حذف شود؟ اصلا چرا دولت او که دولت انتظار است و وظيفه مديريت فرآيند ظهور را برعهده دارد، کنار برود و دولتي ديگر بر سر کار بيايد که رييسش قبلا، عمدا و سهوا با شعيب صالح مخالفت کرده است؟!
دقيقا به همين علت است که سايت مبشران ظهور با آنکه ظاهرا رنگ و بوي سياسي و انتخاباتي ندارد، بعد از مقدمات و اشاراتي درباره شعيب صالح، نتيجه ميگيرد: «حال اگر کسي شعيب بودن دکتر را بعيد ميداند و تعجب ميکند گردن خود اوست! اگر سيد خراساني رو قبول کرده که امام خامنهاي هست و ظهور نزديک است بايد مصداق شعيب را به ما معرفي کند! اونوقت است که اگر با احمدي نژاد دشمن باشه ميرسه به شعيب هايي چون هاشمي و صفوي و شعيب سمرقندي!!»